مهندسی شهر سازی
مهندسی شهر سازی

مهندسی شهر سازی

کلان شهرهای ایران : کلان شهر تهران .

     کلان شهرهای ایران :

      کلان شهر تهران .


 

هنگامی که  مسائل ، مشکلات و نابسامانی های شهر های بزرگمان ، بویژه تهران، را مورد توجه قرار میدهیم ؛ حال چه این رویکرد جهت یافتن راهکارهائی برای مقابله ویا تعد یل مشکلات انها  وچه هدف دستیابی به چهارچوب سنجشی ای  برای ازمون فرضیات وبرداشت هایمان از وضع موجود باشد ؛ ضروری است قبل از هر چیز روند  معاصر کلان شهر شدن شهر های بزرگ کشور را مورد ارزیابی ومطالعه همه جانبه قرار دهیم . بررسی مورد بحث در واقع  میباید مشخصا” در پی یافتن پاسخ به پرسشها ی متنوعی ، که هم در رابطه با ریشه یابی و تبیین روند مذکور وهم راهنمای اقدامات وسیاست گذاری های بعدی است ، با شد .  پرشسهائی نظیر اینکه :  تحت چه شرایطی تهران کلان شهرشد ؟   روند کلان شهر شدن ( متروپلیزا سیون)  شهرهای  بزرگ در دوران معاصر جامعه ما نتیجه کدام  عوامل ونیروی محرکه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بوده است ؟  ویا اینکه درشرایط کنونی  ، چه هدایت وسیاستی را جهت توسعه شبکه شهرهای کشور وبه تبع ان توسعه کلان شهرها میتوان مطرح نمود که ، با توجه  به شرایط ساختاری موجود بتواند بصورت مطمئن و کار ساز ، حداقل  موجب تعد یل مشکلات موجود  گردد  ؟    ایا چنین هدایتی در شرایط حاضر، ازنظر تعیین هدف ، میباید در مرتبه های مختلف شهری متفاوت باشد ؟ و بسیاری از پرسش های دیگر ی که در این زمینه  قابل طرح اند .       

      غرض از دامن زدن باین بحث  ، بدین صورت ،  علاوه بر اینکه کوششی است در جهت نیل به چهار چوب سنجشی ای  برای ازمون مداوم نحوه تبیین  کیفیت وکمییت پویائی وتغیرات روند مذکور ،  دوری جستن از  برداشت های تقلیدی وکلیشه ای غربی ( که امروزه متاسفانه میان کارشناسان ومسئولین اجرائی ما رواج فراوان دارد) را نیز، در نظردارد  . 

             دربحث حاضر پیشاپیش میتوان ،  برجسته شدن  نکته مهمی را ،  اننتظار داشت .   اینکه با چنین رویکردی به روند در جریان ، پرسشها وناشناخته های مختلفی مطرح خواهند شد .  پرسشهائی که برای تبیین مشخص انها   یقینا” مطالعات وسیعی ضروری است !   در این زمینه نیت این استکه ، درحد توان  وبضاعت نظری ، این ابهامات وپرسشها  برجسته و ضرورت انجام چنین مطالعاتی مطرح شوند . 

 

           ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ـ جمعیتی و  سیاسی ـ نهادی  روند متروپلیزا سیون درایران .

 

       کلان شهر شدن در واقع نقش مضاعفی استکه شهر، همراه با گسترش و «یگانه» کردن( انتگراسیون) استقرار های شهری حول ویا محدوده نفوذ خود ، بدست میاورد .  بنا بر این  اهمیت ویا میزان تحقق نقش فوق ،  یعنی « کلان شهر »  ،« مادر شهر» ویا« متروپل» بودن یک شهر با  درجه ی « یگانگی»  پیش گفته ، اندازه کمی وکیفی روابط وپیوندهای متقابل میان اجزای ان، ارتباط داشته و قابل سنجش وارز یابی است ؛   ونه چنانکه معمول شده  منحصرا” تعداد جمعیت  شهریکه ، انرا  کلان شهر میدانیم .  البته این بدان معنی نیست که اهمیت تاثیر میزان جمعیت شهررا درکلان شهرشدن ان د ست کم بگیریم .  ولی هنگامیکه جمعیت شهر افزایش می یابد   و درمقابل یگانگی وتوسعه روابط متقابل میان شهر مورد بحث واستقرارهای شهری واقع در قلمرو کلان شهری ان  ناچیز وعقب مانده باقی میماند ؛  در این صورت عملکرد کلان شهری  ان نیز « جزئی» خواهد بود  .

     برخلاف روند کلان شهر شدن درجوامع توسعه یافته ،  که با  انقلاب صنعتی ودر نتیجه گسترش روابط شهر وروستا وبلاخره  قوام وتوسعه شبکه شهرها  در همه ابعاد اقتصادی، اجتمائی ، سیاسی ـ نهادی ،  فیزیکی بوقوع پیوست .  در کشورهای در حال توسعه ،  که عمدتا” گذشته ای مستعمراتی داشته وتحت سلطه اقتصادی ، سیاسی وفرهنگی غرب بوده واغلب هنوز هم هستند !  میتوان گفت :  روند کلان شهر شدن در اغاز، درشرایط سلطه   اقتصادی وسیاسی ویا درعمل با غیبت نسبی وتاثیر بسیار ناچیز توسعه صنعتی بوقوع پیوست .  در این کشورها ،  در مراحل اغازین روند کلان شهرشدن  ، قطب ویا قطبهای اصلی این جوامع ،  افزایش جمعیت بخش شهری ، عامل اصلی گسترش شهری بود .  در واقع نیروی محرکه ایکه قطب های اصلی ( ودر عمل   در اکثر این جوامع « فقط» مرکز این کشور ها) را به کلان شهر شدن سوق  داد ، عمدتا”  افزایش گیاهی واجتماعی جمعیت شهری  بوده است .    عدم تناسب میان رشد جمعیت  ویا افزایش جمعیت شهری  وتوسعه صنعتی ، یکی از ویژگیهای    سا ختاری مهم توسعه نیافته هاست ! ویژگی ایکه در ادبیات  توسعه  نیافتگی سالهای شصت و هفتاد  میلادی  تحت عناوینی همچون:  شهر نشینی شتابان ،  پیشی گرفتن شهر نشینی از توسعه صنعتی ، مکروسفالی اوربان ( مانوئل کاستل) وتعابیر دیگری از این قبیل مطرح  شده اند . بنابراین توجه  به رشد جمعیت،   پویا ئی ،  وسپس نحوه توزیع وباز توزیع مداوم ان د ر قالب جابجائی های جمعیتی در قلمرو ملی ، را میباید ازهمه ی جهات مورد بررسی قرار داد .

     مسئله پویائی وتحرک جمعیتی در بخشهای قبلی در این سایت  قبلا” به اختصار مطرح شده اند؛  با این همه یاد اوری چند نکته ضروری مینماید  .   نخست اینکه :  روند رشد گیاهی جمعیت و سپس جابجائی ان در قلمرو ملی ، در قالب مهاجرت های عمد تا” از روستا به شهر،  در ایران تا حد زیادی همانند پویائی ونحوه تحقق ان در جوامع توسعه نیافته است .  ازان جمله  کشورهای خاور میانه ، خاور دور ،  شمال افریقا ،  امریکای مرکزی وجنوبی  ویا کلیه کشورهائی که در گذشته تحت سلطه استعمارگران قرار داشتند ویا اگر مستقیما” بطور کامل (مانندایران ) مستعمره نبودند ولی نهایتا”درتقسیم کار جهانی بعلل تاریخی تحت سلطه اقتصادی سیاسی ی  سرمایه داری غرب قرار گرفتند ،   را میتوان نام برد .  درغالب این کشورها وضع بصورتی استکه  تا اوایل قرن گذ شته ، رشد جمعیت ناچیز وکمتر از یک در صد بوده است . فرضا” دران سالها رشد جمعیت در ایران حدود  6 .0 در صد و یا کشور برزیل در امریکای جنوبی 7 .0  در صد براورد شده است .  در این سالها در اکثر جوامع پیش گفته  در عین حال که میزان زاد ولد بالاست . ولی درمقابل مرگ ومیر بخصوص اطفال ، به سبب فقدان حداقل امکانات بهداشتی وتندرستی نیز بسیار بالا بوده ؛  بهمین علت رشد جمعیت در صد بالائی نداشته است  .  پس از این سالها ، یا سالهای ده سی میلادی  به بعد با بهبود هر چند بسیار محدود شرایط یهداشتی وسایر تغییرو تحولات   مرگ ومیر   بتدریج  کاهش یافت  ولی زاد ولد ، کماکان بادر صد بالائی‌،  ادامه داشت  . .بدین ترتیب باکاهش تدریجی مرگ ومیر ، شتاب رشد جمعیت ارام ارام  فزونی یافت تا اینکه درسالهای میانی دهه چهل میلادی، درصد افزایش جمعیت در برخی از این جوامع ، قریب به  2 درصد درسال بود.  پس از سالهای  پایان جنگ دوم جهانی رشد جمعیت در این کشورها باز هم افزایش یافت وبعضا” درسالهای دهه پنجاه و شصت قرن بیستم از مرز  3 درصد هم گذشت . بموازات این رشد جمعیت که سا لهای اوج ان  دهه های شصت وهفتاد بود ؛  شهرنشینی در این جوامع‌ ،‌‌ که اغلب بیش از هشتاد در صد جمعیتشان قبل از ان روستا نشین بودند ،   بادر صدی بیش از در صد رشد گیاهی جمعیت ،  در جریان بود .

      پس از سالهای دهه هفتاد میلادی در اکثر این کشورها ، البته با چند سالی اختلاف بایکدیگر، بسبب افزایش شهر نشینی ، ( انهم علیرقم بقای کلیه ویژه گیهای ساختاری مربوط به عقب ماندگی ) و علاوه بران تاثیر کم وبیش  سیاست های مربوط به کنترل وجلوگیری از افزایش جمعیت ،  بتدریج  شتاب رشد جمعیت منفی شد ؛ چنانکه در صد رشد جمعیت در غالب این جوامع به کمتر از دودر صد درسال کاهش یافت .  هم اکنون در صد رشد جمعیت،  بعنوان مثال در برزیل 3/1درصد در ایران وترکیه بین 5 /1 تا 2 درصد ،  میباشد .   درسایر جوامع توسعه نیافته  ،  که ازنظر میزان توسعه  با کشور ایران  کم وبیش شبیه اند ، وضع به همین منوال است .

      بنا بر این،   میتوان گفت :  درمراحل اغازین شتابگیری گسترش تهران ویااز شهریور بیست تا اوایل سالهای چهل خورشیدی  نیروی محرکه گسترش تهران بیشتر ویا عمدتا” حاصل  رشد جمعیت  و در نتیجه جابجائی جمعیت از روستا به شهر است . جابجائی ای که معمولا  بعلت عدم توسعه و رکود همه جانبه بخش روستائی بوقوع  پیوست . اما همانطور که میدانیم،   این جابجائی  بیشتر بصورت دفع جمعیت از روستابوده  .   یا اینکه ، به بیانی  دیگر ، در ایران در جابجائی های فوق، امکانات ویا فرضا” مازاد بر انباشتی ، نظیربسط وتوسعه شهرنشینی در غرب ، از روستا به شهر ویا ازبخش کشاورزی به بخشهای صنعت وخدمات ، انتقال نیافت .   ویا حتی وضع مانند کشورهای توسعه نیافته ایکه  اقتصادی مبتنی بر کشت صادراتی داشتند ،  که عواید حاصله از کشت صادراتی توسط اربابان وصاحبان عواید صادراتی(الیگارشی محلی)  درشهرهای بزرگ بکار گرفته شد ، هم نبود .   اکنون با توجه  به وضعیت اقتصادی ،  اجتماعی وبویژه سیاسی ایکه تحت چنین شرایطی بوجود میاید ،  میباید نحوه   شکل گیری اجزای ساختارهای مختلف شهر را از نظر کمی وکیفی مورد ارزیابی قرار داد  .  یعنی اگر از روستا امکانا ت چندانی  به شهر انتقال نیافت ؛ طبیعی استکه ساختار های شهری ، بسیار محدود ی که بوجود میامدند ، ربط چندانی  با تقویت یگانگی ( انتگراسیون )  شهرباشبکه فضائی استقرارهای شهری و روستائی  کشور، نداشته باشند!   لذا در درون شهرهم روند مداوم  ساختآرگیری ، دگرگونی ساختاری ، نه تنها پویائی لازمه را کسب نکرد  ، بلکه بطور مداوم ساختارهای شهری در همه زمینه ها دچار « فوق کاربرد» ویاکاربرد درحد اشباع  بوده اند .   بد ین صورت میتوان گفت :  در ان  سالها چگونگی گسترش شهرتابع  منافع اقتصادی وسیاسی ای بوده است  ، که  قاعد تا”  در چنین وضعیتی میتوانست وجود داشته باشد! .  یعنی وضعیتی که از یک طرف جمعیت شهر به علت مهاجرت  به مرکز افزایش مییافت  واز طرف دیگر  توسعه ای متناسب با نیازهای این جا بجائی ها، بعلت تداوم سلطه اقتصادی سیاسی،  بوقوع نمپیوست !!  دران سالها عمده ترین فعالیتی که، در امرنحوه  شکل گیری گسترش شهر تهران تعیین کننده بود ؛  به فعالیت  بنگاهای معاملات املاک  ، محدود میشد.  بنگاههائی که ،  بارونق دادن به بازار  تفکیک !! درحال تقسیم  زمینهای بایر وباغات  شرق وغرب وشمال وجنوب تهران بودند.  درواقع و در عمل  گوئی شکل گیری و تعیین چگونگی گسترش شهر  به انها سپرده شده بود .  همراه با این تغییر وتحولات  بتدریج مشکل  مسکن نیز ، با توجه  به  شرایط پیش گفته ، رونق وسیع خرید وفروش زمین، ( حتی گاه بدون د ید ن ملک مورد معامله ، زمینهای معروف به « ندید»)  در حال شکل گیری   بود .   مسئولین امور مربوط به توسعه شهر وتامین مسکن وسایر  تسهیلات  شهری ،   بسیار ناتوان  ، فاقد امکانات لازم بوده  وبیشتربه رتق فتق امور اداری ی روزمره خود مشغول بود ند  ، تا چاره اندشی  اگاهانه جهت رفع ویا تعد یل مشکلاتی  که  روز به روز فزونی میافت .  در اثر فشار هائی کد در بخش مسکن وجود داشت ، بخصوص مسکن کارمندان دولت  ،   گاه بگاه در سطحی محدود  اقداماتی انجام میگرفت ، از ان جمله احداث مجموعه هائی نظیر  واحد های مسکونی در محله  چهارصد دستگاه  در شرق تهران ویا بعدها باهمان نیت وطرز تفکر مجموعه های دیگری نظیر کوی کن وبهجت اباد وبرخی مجموعه های مسکونی های دیگری که درمناطق غربی وجنوبی تهران ایجاد شدند .  درواقع با ادامه همین تفکر وسیاست گذاری ها بود که درسالهای اخیر  شهرهای جدید  ساخته شدند !   در ان سالها علاوه بر احداث محله های مسکونی ،  نظیر چهارصد دستگاه ، چون احداث واحدهای ساخته شده ، همانند  احداث شهرهای جدید در سالهای اخیر،  همراه بامشکلات  و بعضا” عدم استقبال   بود ؛  دستگاه اجرائی ، بجای ساخت واحد های مسکونی ،  در مواردی مبادرت به تفکیک زمینهای بایر اطراف شهر نموده و انها را ،  بابهای نازلی به کارمندان برخی ادارات دولتی ،  وا گذار نمود  . ازان  جمله زمینهای   یوسف اباد که در ان زمان به قطعات 200 و400 متری تفکیک شده واز قرار متر مربعی   20 تا 40 ریال   به کارمندان ادارات ، بویژه  وزارت فرهنگ ان زمان ، واگذار شدند  .

          وضعیت  شهر تهران ونیروهای دخیل درگسترش ان بصورتی بود که به اختصار  مطرح شد .  از ان جمله  نقش تفکیک کننده گان زمین در شکل گیری گسترش شهر ،  بخش دولتی نا توان وبا توان اجرائی بسیار محدود وحداکثر در حد امکان احداث  محله هائی نظیر چهارصد دستگاه  انهم طی چند ین  سال متمادی وبلاخره سایر کمبودهای دیگر .   ناتوانی وکمبود امکانات،  جهت به اجرا در اوردن طرحهای توسعه شهری ،   بحدی بود که بعنوان مثال دستگاه اجرائی ،  برای احداث بزرگراه کنونی مدرس که انزمان به جاده سوم معروف بود،  سالهای متمادی  در حال تامین بودجه وتدارکات لازمه بود.  قانون احداث ان درسال 1334 بتصویب مجلس رسید احداث ان  تا  هفده تا هجده سال بعد‌   طول کشید!؟

        غرض  برجسته نمودن و تاکید بر وجود  این واقعیت مهم استکه  :  ملاحظه شود ، به مشکلات مربوطه ، از ان سالها تا کنون با  چه  سرعت وتداومی بدون وقفه افزوده شده است .  درمقا بل  ،  امکانات  اجرائی و هدایت  توسعه شهری ی   ما تا چه حد درحال در جا زدن بوده ،  انهم در شرایطی که :  با تداوم عقب ماندگی  ،‌  نتیجه وکار ائی  اقدامات محدودی   که با مشکلات بسیار  انجام میشدند ، پس از گذشت  زمان کوتاهی  کارائی خود را از دست میداده است!

     تاسالهای اولیه ده چهل وضع به همان روالی بود که مختصرا” شرح داده شد  .  اوائل دهه چهل  خورشیدی ویا کمی دقیقتر اواسط دهه سی ،   بتدریج مهند سین مشاور هم وارد این کارزار  شدند .  تااین زمان‌،  در عمل‌  ، شکل و شمایل وچگونگی گسترش شهر را تفکیک چی ها تعیین میکردند ؛  بد ویا خوب!  عوامل تعیین کننده ،  در تغییر وتحولات گسترش  شهر با هم کنار امده ، همزیستی نموده  ، درگیر مشکلات  پروانه ساختمان ، داخل وخارج محدوده ، تراکم فروشی! وامثال ان نبودند  . هرچند امور بصورت  بسیار ابتدائی و بدون طرح و برنامه انجام میشد ؛ ولی مسائل  برنامه ریزی های کلیشه ای وتقلیدی که کلا” با روند در جریان در « تقابل» بودند راهم همراه نداشتند !!  در ان سالها باورود تدریجی مهندسین مشاور به صحنه که در اغازغالبا” مهندسین معمار وعمدتا”  تحصیل کرده خارج بودند بتدریج ،  مطرح  شدن موضوعاتی  همچون‌: ‹ بی قواره گی شهر ›، ‹گسترش  بی رویه›  ،  و ‹ بی ضابطه  بودن توسعه شهر› ،  درحال رواج یافتن بود . خوب حال که چنین است ، چه باید کرد؟   ازانجا مسئله گسترش به اصطلاح ‹ بی رویه › توسط باصطلاح صاحب نظران، رواج یافته و کم وبیش،   جا افتاده بود  ؛  در واقع نه وقتی برای تامل وتعمق وعلت یابی با قی بود ونه اصولا” چنین بحثهائی طالب ویا خریداری داشت !  در چنین  وضعیتی ، بعلت ناتوانی درچاره جوئی و همچنین شرایط سیاسی واجرائی ان  زمان، در واقع   اقدام به  « جلوگیری»   عمده شد  .  باید روند در جریان را  کنترل نموده وبرای ان حد وحدودی قایل شد  !  چگونه ؟  وبا کدام امکانات اجرائی ؟  ومهمتر با چه عواقبی ؟  درواقع ، بدون پاسخ گوئی به پرسشهای قابل طرح مذکور ،  طرح جامع تهران، بعنوان وسیله کنترل واعمال محدویت های گسترش شهر ، به میدان امد .   بعد از ان، همانطورکه  میدانیم شهر دارای طرح جامع و ، بزعم بانیان اش ،  دارای حساب وکتاب شد !!؟   حال پرسش مجد د این استکه ایا در ان زمان یعنی اوایل دهه چهل  شمسی،   قبل از اینکه بار ها دراین چهل سال گذشته ، بن بست، مشکل افرینی ونا کارائی طرح های جامع کلیشه ای   را تجربه نموده وبا معضلات ناشی ازان درگیر شده  باشیم ،  میتوانستیم نسبت به  کار ائی انها شک  کنیم ؟ !  ویا فرضا” حتی چنین  شکی را در ان زمان مطرح نمائیم ؟!   مثلا در انزمان  فرضا میتوانستیم از مشاورین طرح جامع تهران بپرسیم .  منظور از جامعیت طرح در شرایط موجود انزمان چیست ؟  ویا اینکه طرح جامع شهر مبتنی بر کدام برداشت واقع گرائی از وضع موجود  تهیه شده ؟!  مسلما” خیر ، جو موجود چه ازنظر سیاسی ویا منافع  حاکم وهمچنین  برداشت های  مشاورین و مسئولان اجرائی از « طرح » ویا  « برنامه ریزی»  شهری وسیاست گذاری های  مربوط به ان ، انچنان تحت تاثیر برداشت های تقلیدی ووارداتی بود ،  که فرصتی برای طرح چنین بحث هائی فراحم نمیشد  !

 

       همانطور که مطرح گردید از سالهای بعد جنک دوم بر شتاب شهرنشینی‌،  ودر نتیجه به افزایش جمعیت درشهرهای بزرگ بویژه در تهران ( ویا در اوایل  فقط  به شهر تهران )،  بطور مداوم افزوده میشد . شهر نشینی در حال افزایش بود. این افزایش در دهه ها ی بعدی حتی شتاب بیشتری یافت .  البته رشد شهر نشینی مسئله ای نیست که منحصر به جامعه ما باشد  .  ولی انچه به شهرنشینی در کشور ما ویا در غالب کشور های در حال توسعه ویژگی میدهد؛   اختلاف  ان با متوسط رشد شهرنشینی در جهان از یک سو وعدم تناسب ان با میزان توسعه کشور ودرنتیجه گرایش به تمرکز استقرارها درقلمرو ملی ازسوی دیگر است؛‌ .ویژگیهای ساختاری ای که تاثیر بسیار تعیین کننده ای درنحوه تحقق روند  کلانشهر شدن  ( متروپلیزاسیون) تهران ویا قطب های شهری  دیگر ، داشته اند  .  

 

      روند شهر نشینی در جهان :

 

   «  در سال 2000 جمعیت شهری در جهان حدود سه میلیارد ویا قریب به  48 در صد کل جمعیت جهان براورد میشد .  پیش بینی میشود این تعداد در سال 2030  به پنج میلیارد ویا حدود  61 درصد جمعیت ان زمان جهان برسد . بنا بر این بین سالهای 2000 تا 2030 جمعیت شهر نشین جهان رشد سالیانه ای با میانگین سالیانه   8 .1  درصد خواهد داشت . در همین دوره متوسط رشد جمعیت شهری کشورها ی صنعتی پیش رفته بسیار کمتر از میانگین جهانی، و یاحدود  5 .0 درصد در سال،  براورد میشود .   در حالی که میانگین  رشد جمعیت شهری این کشور ها در نیمه دوم سده گذشته  5 .1 در صد بوده  .  جمعیت شهری کشور های توسعه یافته امروزی که  در سال  2003 قریب   9 .0 میلیارد بود ، درسال 2030 حداکثر به یک میلیارد خواهد رسید .  در مقابل درصد رشد جمعیت شهری در کشورهای توسعه نیافته که در نیمه دوم سده گذشته  بیش از در صد رشد جمعیت شهری جوامع توسعه یافته  بود،  درسه ده اینده نیز با شد تی چند برابر ازدرصد رشد جمعیت شهری جوامع توسعه یافته ادامه خواهد یافت .  تفاوت رشد  بسیا رزیاد بوده ،  یعنی تا سال2030 حدود 95   در صد  شهرنشینان اینده جهان جذب شهرهای کشورهای که امروزه توسعه نیافته اند ، خواهند شد !؟

Ø             هم اکنون  74در صد جمعیت کشور های توسعه یافته شهر نشین هستند  واین  درصد در سال  2030   به    82 در صد خواهد رسید . این در حالی استکه در جوامع در حال توسعه که هم اکنون جمعیت شهری شان 42 در صد کل جمعیت این جوامع است ؛ در سال 2030 حد اکثر به 57 در صد کل جمعیت این جوامع خواهد رسید.   

        در صد جمعیتی که در ابر (مگا) شهرها ( مجتمع شهری بیش از  10 میلیون نفر ) زندگی میکنند حدود  4 در صد کل جمعیت جهان است  که چندان زیاد نیست .  در حالیکه امروزه بیش از 25 در صد کل جمعیت جهان در شهرهای بیش از 500 هزار نفر زندگی میکنند .

     مجتمع شهری توکیو با 35 ملیون سکنه پرجمعیت ترین مجتمع شهری جهان بوده وپس از ان بترتیب ، شهر مکزیکو با7. 18   ، نیویورک با  3 .18 ،  سائو پائولو  با 9. 17  ، بمبئی با    4 . 17  ملیون جمعیت،  قرار دارند.  »  ـ گزارش سازمان ملل نیویورک 24 مارس 2004  د پارتمان توسعه اقتصادی وامور اجتماعی ـ

 

     هرچند در صد رشد جمعیت شهری توسعه یافته ها در کل  فعلا” بیش از در صد جمعیت شهری در  جوامع در حال توسعه است وتا سال 2030 نیز بیشتر خواهد بود. ولی رشد وحجم زیا د شهرنشینی در جوامع در حال  توسعه که عمدتا”  حاصل عدم تناسب میان توسعه واقعی وحجم شهر نشینی در این جوامع است، گاه با وضعیت ها ئی مواجه میشوم ، که علیرقم عقب ماندگی جامعه‌ ،  در صد جمعیت شهری نسبت به کل جمعیت ازتوسعه یافته ها نیز بیشتر میباشد  ! ... در سال 2000 بعنوان مثال ،  درصد جمعیت شهری نسبت به کل جمعیت در فرانسه  76%   ایتالیا 67% ایالات متحده 77%  بوده است در همین سال  امار کشور برزیل در صد جمعیت شهری انرا 23 .81% کل جمعیت این کشور نشان میدهد؟!!

        با توجه به شرایط حاکم بر روند شهر نشینی در جهان وتفاوت های ساختاری عمده میان روند شهرنشینی جوامع توسعه یافته با در حال توسعه ها ؛   شهر نشینی در ایران نیز عمدتا” د چارهمان عدم تعادل ویژه توسعه نیافته ها  ،  یعنی هماهنگ نبودن  میزان  توسعه  وحجم شهرنشینی است  .

       با توجه به ویژگیهای ساختاری روند شهر نشینی ودر نتیجه نحوه شکل گیری وگسترش کلان شهری همچون تهران؛ دیدیم شهر تهرا ن در دودهه پس از جنگ دوم ، تحت چه شرایط کمی وکیفی ای گسترش یافت  . در واقع در شرایطی که عقب مانگی در همه زمینه های اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی ادامه داشت   ؛   شرایطی که دسترسی به امکانات شهری برای اکثر شهروندان تهران ، وضعیتی سراب گونه داشت. زمینی تفکیک میشد متقاضیان  اکثرا” دست تنگ ونیاز مند با مشقت بسیار انر ا تملک مینمودند  ، سالها بدون بهره مندی از کمترین امکانت شهری ،  بدون اب لوله کشی ، برق رسانی ، معابراسفالت شده وبلاخره سایر امکانات ودسترسی های شهری ، به انتظار میماندند .    

      اینگونه کمبودهای ساختاری درفضای شهری که  چاره جوئی برای از میان برداشتن ان  در محدوده وظایف برنامه ریزی  شهری است؛   چه در بعد فیزیکی وچه درا بعاد دیگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در شهرتهران    بسیار وسیع بوده .  شاخص های مربوط به حقوق اجتماعی وکیفیت زندگی شهری همواره در نازل ترین سطح خود قرار داشته اند .  بنا براین  روشن استکه  از همان سالهائی که گسترش  شهر تهران شتاب میگرفت شکل گیری ساختارهای فیزیکی شهری بهمان میزان دچار توسعه نیافتگی بود که فرضا”  ،  وضع  اشتغال وازمیا ن رفتن فوق ذخیره وتداوم وجود  مازاد نیروی کار ، در ابعاد  اقتصادی اجتماعی .   روند کلان شهر شدن تهران در چنین شرایطی و با کمبود وسیع  امکانات شتاب گرفت ؛  مشکل در همه ی ابعاد مطرح بود .  حال چرا، در ان زمان ، مشاورین ومسئولین علت چنین وضعیتی را نبود این ویا ان طرح ، میدانستند ؛  انهم طرحی که شکل و محتوایش از قبل با تقلید از کشورهای غزبی معلوم ومشخص شده بود ؛ مسئله دیگری است .  یعنی مسئله ایست که درشرایط ساطه وتوسعه نیافتگی نمیتوانست غیر از ان باشد . 

      اکنون اگربخواهیم   وضعیت سالهای میانی دهه چهل خورشیدی  شهر تهران را  مورد توجه قرار داده ویژگی های ساختاری عمده اش را دربعد فیزیکی  برجسته کنیم ؛  میتوان برخی از انها را که درگسترش و همچنین خصوصیت دادن به  تداوم روند کلان شهر شدن  تهران ، مهم تر بوده اند ؛ بصورت زیر مطرح نمود : 

     ـــ  ناموزونی کیفی وکمی اجزای تشکیل دهنده ساختارفیزیکی شهر . 

    روند کلان شهرشدن شهر تهران در شرایطی در جریان بود که در عمل ویا عمدتا”  چگونگی نیاز ( انهم بمیزان  حداقل)   به دسترسیها وسایر تجهیزات شهری را فعالیت های ساختمانی ویا بازار مسکنی که در شهر رونق داشت ، تعیین مینمود . یعنی بخشها دیگر اقتصادی ، نظیر زیر ساختهای مربوط به استقرار صنعتی ونیازهای معمول  درون  و بین بخشی ان، در روند ایجاد ساختارها وزیر ساختهای فیزیکی تاثیر تعیین کننده ای ،  نداشتند.  بنا براین  روند کلان شهر شدن  در حالی ادامه داشت که اجزای ساختار فیزیکی شهر هم توسعه شان بسیا ر نا موزون بود وهم از نظر کمیتی تناسبی با نیازهای جاری  نداشتند .  در  همه زمینه های مربوط به ساختار فیزیکی شهر کاستی وکمبود شدید مشاهده میشد.   ازانجمله کمبود سطح معابر ، فضاهای عمومی ، تجهیزات وتاسیساتی که میبایست،  روابط  درون کلان شهری وبین شهری ویا شبکه شهرهای کشور را در زمینه های مختلف،  تقویت  نمایند .   و بلاخره بسیاری از کاستی های نظیر ان .  لذا  بعلت وجو د وتداوم کمبود های مذکور ، میتوان گفت :  روند کلان شهر شد ن تهران همواره د چار  « فوق کاربرد ساختارها»  بوده ، ساختارها تا حد اشباح وفلج شدن کارائی شان بکار گرفته میشدند .  فوق کاربرد ساختارها در بسیاری ازسیستم های شهری که ساختارهای مربوطه را بکار میگیرند  قابل مشاهده است؛ فرضا” ، سیستم حمل ونقل (ترافیک) شهری وساختارهای فیزکی ای که بکار میگیرد ؛ سطح شبکه رفت وامد داخل شهرومیزان ارتباطات ان باشبکه شهرها، ترمینالها حمل ونقل ، باراندازها وغیره که همگی هم دچار ناهنجاری  وهم فوق کاربردهستند .

    ـــ  ویژگی دیگر روند کلان شهرشدن تهران ضعف وکندی شدید توسعه روابط درون حوزه کلان شهری ( ویا انتگراسیون استقرارهای حول شهراصلی با یکد یگر  )،   در ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ـ نهادی وبلاخره فیزیکی ـ فضائی با شهر اصلی است . لذا  کندی توسعه مذکور ، هم  نتیجه شرایطی است که به حاشیه نشینی بخش مهمی از جمعیت تهران انجامیده  ؛  وهم بنوبه خود باعث تشدید ان است . 

    ــــ  ضعیف بودن درجه انتگراسیون استقرار های شهری در محدوده نفوذ کلان شهر تهران ( البته با توجه بوضع موجود   محدوده نفوذ کلان شهر تهران را اگر منطقه کلان شهری تهران در نظر بگیریم بیشتر با واقعیت مطابقت خواهد داشت) بصورت مزید برعلتی است که ،  بصورت زمینه ساز وتشد ید کننده  « تاثیر منفی ی» کمبودهای ساختاری موجود،  عمل  نموده وموجب  ظهور عوارض منفی جدید ونا خواسته دیگری  ، گشته است .  یعنی گذ شته از اینکه ضعف مذکور فرضا” بصورت مانعی در راه توسعه عمل کرده   ویااینکه حاشیه نشینی رادر همه ابعاد تشدید مینموده   ؛ باعث ظهورویا تشدید عوارضی همچون : « قطبی شدن»  ،  « افتراق»  ،  « جدانشینی » طبقات اجتماعی جامعه کلان شهر نیزگشته است . 

    

     بدین ترتیب ، در سالهای اولیه ده چهل خورشیدی ، شهر تهران ،  در حالی که  باتشد ید کاستی های فوق روبروبود؛ روند  کلان شهری  اش ادامه داشته ،  روز به روز،  هم  به جمعیتش افزوده میشد وهم کاستیها وناهنجاریهایش فزونی میافت . همانطور که قبلا مطرح گردید از همان سالها،   به صحنه امدن مهند سین مشاور وتشدید در ماندگی نهاد های اجرائی   دست به دست هم داده و در واقع  ایده  « جلوگیری» را رواج دادند . در عوض اینکه در پی چاره وجوئی و هدایت اگاهانه وتوام با واقع بینی روند های در جریان باشند ؛ جلوگیری ، محدودیت، ممنوعیت  وکنترل را عملی تر پنداشتند .  در واقع  درچنین فضائی بود که ،   طرح جامع شکل گرفت  .   برای شهر سقف جمعیتی تعیین گردید  ؛  و بلاخره بسیاری از محدودیت وجلوگیری های دیگر اعمال شدند  .    از ان ببعد ومتاسفانه تاکنون،  علاوه بر مشکلات رو به افزایش شهر که علل اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی داشتند  ؛  ‌ مسئله ی    « تقابل » طرح جامع شهرهم  بصورت مزید بر علت عمد ه ای بر سایر مشکلات چنان افزود ، که گاه مشکلات مهم دیگر را تحت الشعاع ، قرار میداد!!

     بدین ترتیب شهر تهران در روند بسط وگسترش نقش کلان شهری اش پس از سالهای میانی ده چهل خورشیدی یعنی در این چهل سال گذشته ،   کاستی های ساختاری اش به همان شدت وصورت سابق  نه تنها ادامه داشته بلکه در اکثر موارد تشدید هم شده  است در مقابل چنین وضعتی  سیاست های مربوط به توسعه شهر بهمان روال سابق ادامه یافته ، متاسفانه از نسیم دگر گون کننده انقلاب هم تا کنون بی بهره مانده ، هنوز هم اسیر همان برداشتهای کلیشه ای وارداتی است . 

 

   عواقب تداوم وضع موجود :

 

     مسئله مهمی که میباید از همه جهات مورد توجه قرار گیرد این استکه : امروزه کلان شهرهای کشور وهمچنین کلیه استقرارهای مربوط  به  فعالیت های اقتصادی، اجتماعی وجمعیتی با گرایش به تمرکزدر کلان شهرها ها بویژه در کلان شهر تهران مواجه اند ؛ یعنی چون توسعه بمیزان کافی تحقق نیافته درواقع ، پدیده هائی نظیر تمرکز استقرارها در قطبهای اصلی ، حاشیه نشینی ، قطبی شدن  ،  افتراق  و جدانشینی  جامعه شهری بصورت « ذاتی» این مرحله از توسعه در امده است . باتوجه به این واقعیات ، دیدیم که سیاست گذاری ، برنامه ریزی وطرحهائی که در این زمینه ها تهیه میشوند ، غالبا”  با واقعیات ویا با روندهای در جریان  در تعا رض اند ، وبهمین سبب اغلب در عوض کمک به از میان بردن ویا تعدیل مشکل ، مزید برعلت ، میشوند.

     درمورد عواقب این وضعیت برای اینده کلان شهرها انچه به ادله بیشتری نیاز ندارد این استکه : درشرایط کنونی هدف جابجائی جمعیت وفعالیت ها بطور عمده کلان شهر تهران است  فرضا” در دهه اماری  1365 تا1375 جمع کل مهاجرینی که در مقصد نهائی ماندگار شده اند ، یعنی تفاضل مثبت مهاجران وارد شده از مهاجران خارج شده در کل کشور 1948602 بوده است .  از این تعداد  1429896  ویابیش از 80% در منطقه کلان شهری تهران ساکن شده اند!! ( مهاجران وارد شده وخارج شده از هر استان : 1365 ـ1375  مرکز امار ایران )  

      البته به احتمال زیاد این درصدها  در دهه اماری 1375 تا  1375 میتواند بنفع سایر شهرهای بزرگ کشور تغییر کرده باشد؛  یعنی فرضا” منطقه کلان شهری تهران در صد کمتری ازکل مهاجران رانسبت به دهه قبلی جذب کند ؛ اما با تداوم وضع موجود ، این تغییر را نمیتوان با دوام  دانسته وانرا بمثابه نوعی توزیع مهاجرت به سایر قطب های اصلی ، تلقی نمود .   برای اثبات این برداشت میتوان ادله متنوعی را مطرح نمود : 

      ــــ از انجا که « فعلا” » یعنی در شرایط حاضر افزایش جمعیت شهرها نتیجه   تحرک جمعیتی ، در قالب مهاجرت هاست ؛ مهاجرت های مذکور نیز تا کنون بخش عمده شان  ، حاصل دفع جمعیت از بخش روستا ئی  بوده است ؛   حال چه این دفع ناشی از رکود ویا بعکس در مواردی بعلت برخی تغییر وتحولات ساختاری دربخش روستا ئی باشد ؛  بهر حال با اطمینان میتوان گفت : هنوزتاثیرات  درون ومیا ن بخشی اقتصاد بر تحرک جمعیتی و یادر این مورد در ارایش استقرارها کاملا عمده نشده ،  و یا اینکه عمده شدن اش در راه است!!  میتوان چنین نتیجه گرفت  ،که در اینده گرایش به استقرار متمرکز فعالیت های اقتصادی شدت بیشتری خواهد یافت ، هر چند که در شرایط حاضر نیز شاهد این گرایش  هستیم . (  مثلا” ، میتوان امتناع واحد های تولیدی بسیاری‌را جهت خروج از محدوده 120 کیلومتری تهران رآ بعنوان تائید این ادعا  مطرح نمود. )

      ــــ عامل دیگری که تاثیر گذاری اش بر تمرکز بیشتر استقرار ها ،  با توجه به شرایط موجود در راه است ؛ این واقعیت مهم استکه هم اکنون اکثریت  واحدهای تولیدی اولا” دولتی هستند ، یعنی  نحوه استقرارشان علی الاصول مانند بخش خصوصی تابع بهره وری  حداکثر از صرفه های ناشی از تمرکز نبوده ومعمولا ملاحظات دیگری را برای انتخاب  محل استقرارشان  در نظر میگیرند ؛ اما هنگامیکه روند خصوصی سازی ی  در راه  جزا” ویا کلا” عملی گردد،  نتیجه اش   در مراحل اولیه  بهر حال  تشدید تمرکزهم خواهد بود .

   ـــ بنابراین ، هنگامیکه در اینده نزدیک تاثیرات روابط میان ودرون بخشی  اقتصاد از یکطرف وهمین گونه  تاثیرات   متقابل ابعاد  اقتصا دی ، اجتماعی ، سیاسی و فیزیکی  بر یکدیگر در نحوه ومکان استقرها بصورت عوامل کاملا” غالب در ایند  ، با توجه ودر نظر داشتن همه ویژگیهای ساختاری ، نظیر کارگاهی بود ن قریب به 80در صد واحدهای تولیدی ، وجود مازاد عظیم نیروی کار و...غیرو  باید گفت همه این عوامل ( همانطور که در بحث مربوط به تمکرکز وراهکارهای مقابله با ان مطرح شد ) تشدید کننده تمرکز خواهند بود

  ــــ بنا بر این در یک جمعبند ی کلی در مورد اینده کلان شهر تهران باید گفت : با توجه به روند در جریان وهم چنین تقابل برنامه ریزهای مربوط به هدایت توسعه شهری با این روندها و  سایر عواملی که عمده شدن تاثیر گذاریشان درراه  است ، اگر دگرگونی های عمده ای در سیاست گذاریها انجام نشوند ؛   بزودی باشکل جدیدی از جابجائی ها در قالب  مهاجرت وجا  بجائی های ، نخست بین استانی و سپس بین قطبهای اصلی انهم  به نفع قطب مهم تر ( منطقه کلان شهری تهران ) مواجه خواهیم شد .

    در واقع ، میباید گفت تاکنون عوامل غالب وتعیین کنند عمدتا” ناشی از رکود بودند ،اما از این به بعد عواملی که میتوان انها را عوامل « توسعه » نامید عمده جواهند شد ، منتها توسعه ای که ،  با وجودویژگیهای ساختاری تاریخی ناشی از توسعه نیافتگی ، یعنی  همراه با تداوم  حداقل سلطه اقتصادی( با فرض اینکه سلطه سیاسی ازمیان برداشته شده) درحال تحقق است  .  بلاخره ویژگیهائی که  توسعه در کشور مارا مشروط نموده وبه تحقق ان حالتی «خاص» میدهد .

    در مور د پدیده تمرکز میباید این نکته بسیار مهم را یاداور نمود ، که غرض از طرح مسئله بدین صورت در واقع در وهله اول جستجو وشناسائی یک یک ویژگیهائی است که غالبا” ساختاری تاریخی اند ، یعنی تحت شرایط خاص  وبمرور زمان شکل گرفته اند ؛  بقسمی که تاتیرمشخص  انها در روند اینده کلان شهر تهران بسیارتعیین کننده است  .      اکنون باتوجه به انچه در رابطه با عوامل مشروط کننده وبلاخره وضعیت کیفی وکمی روند کلان شهر شدن تهران در این چند دهه گذشته به اختصار مطرح گردید؛  میبینیم ، فرضا”   راهکاری که مشکن مسکن را تعدیل کند،  باعث کارامد تر شدن روند گشترش کلان شهری شده ومشکل تمر کز را نیز تعدیل خواهد نمود ؛ وحتی برای معضل ترافیک ( که ظاهری فنی ـ مهندسی  دارد ) نیز بصورت اقدامی تعدیل کننده عمل خواهد نمود .  چون عامل ویا عوامل بوجود اوردن این مشکلات ،  تداوم وتشدید انها ،   یکی است .  توسعه نیافتگی ،   بقای شرایط ناشی از سلطه اقتصادی سیاسی ،  وبلاخره سیاست گذاری وبرنامه ریزی های تقلیدی وارداتی مربوط توسعه شهری است .   

 

 

      راه کار ویا مشی عمومی سیاست گذاریها:

 

   بدین ترتیب همانند  راه کار تعدیل تمرکز ، وهمچنین تعدیل بحران مسکن ، که در بخشهای قبلی در این سایت مطرح شدند، ان بخش از راه کار   که بصورت وظیفه ومحدوده عمل برنامه ریزی فضائی ـ فیزیکی در نظر است ؛ یعنی هدایت نحوه سازمان یابی فضا،  گسترش شهرها و ساختار وهیئت گیری استقرارها ، در شرایط کنونی میباید اهداف اصلی واولویت ها طوری تعیین گردند که ،  فضا و ساختارهای فیزیکی ، تا حد ممکن در خدمت نیازهای « توسعه» قرار گیرند .  با توجه به چنین هدف مشخص وروشنی ، اولویت اول د رشرایط کنونی؛  ایجاد تسهیلات  جهت  تسریع همه جانبه یگانگی ( انتگراسیون) افتصادی ، سیاسی و فیزیکی- ارتباطاتی « درون کلان شهری » از یکطرف ودر اولویت قرار دادن همین ایجاد تسهیلات در روابط میان کلان شهرها ویا به عبارت دیگر الویت به توسعه ساختاری شبکه کلان شهرهای کشور ، از طرف دیگر است  .  .یعنی در عوض اینکه توجه را چنان که بر داشت های معمول دربرنامه ریزی های متعارف امایش سرزمین تجویز مینمایند متوجه کل کشور نمائیم ؛  تا  حدودی باگرایشهای  تمرکز دهنده  « حتی» همراه  شده ، اولویت نخست را به تجهیز ، روابط درون کلان شهرهای اصلی و  میان انها  ، بدهیم .   با این هدف که تقویت یگانگی درون کلان شهری ویا انتگره شدن استقرارهای داخل قلمروکلان شهر ( در مورد تهران فرضا” منطقه کلان شهری  ان)  نهایتا” علاوه بر افزایش کارائی ان، تثبیت اکولوژی کار ووتعدیل مسائلی چون : حاشیه نشینی ، قطبی شدن  ، افتراق وجدا نشینی  جامعه کلان شهر را نیز بهمراه خواهد داشت .  بادر اولویت قرار دادن تقوییت شبکه ایکه چند کلان شهر اصلی تشکیل میدهند در عوض تمرکز روی کل شبکه شهری کشور ، به تدریج این امکان فراهم خواهد شد  که این  کلان شهرها  بمیزان زیادی بسمت مکمل یکدیگر شدن سوق داده شوند .  تنها مفر ویا امکانی که میتواند حداقل توانائی لازم برای تثبیت جمعیت وامکانات در قلمرو ، هم اکنون بسیار ضعیف وناپایدار انها را فراهم اورد .  .  با توجه به اینکه ، در شرایط کنونی چنین اقدامی، در قلمرو ویا شبکه ایکه مشمول اولویت خواهند شد ، اولا“ باروند های در جریان کمتر در ثقابل هستند ووثانیا“ بعلت  محدودیت  ان امکان موفقیت  اقدامات مربوطه  بیشتر خواهد بود .

 4ـ مهاجران وارد شده و خارج شده از هر استان: 1375ـ 1365

استان

خالص

مهاجرت

مهاجران

وارد شده

مهاجران

خارج شده

آذربایجان شرقی....................

85459-

342293

427752

آذربایجان غربی ....................

9497+

365408

355911

اردبیل ..............................

38750-

120801

159551

اصفهان ............................

90789+

591640

500851

ایلام ................................

4593-

94983

99576

بوشهر ..............................

37423-

102429

139852

تهران...............................

429896 1+

2052566

622670

چهارمحال وبختیاری ...............

32003-

59698

91701

خراسان.............................

9357+

819647

810290

خوزستان ...........................

102672+

841710

739038

زنجان ..............................

32881-

89755

122636

سمنان ..............................

19316+

94290

74974

سیستان وبلوچستان .................

5887-

189501

195388

فارس ..............................

6037-

480237

486274

قم...................................

66831+

137218

70387

کردستان ............................

27006-

243909

270915

کرمان ..............................

4044+

233064

229020

کرمانشاه............................

42828-

246387

289215

کهگیلویه وبویراحمد................

5013-

86047

91060

گیلان ...............................

15708-

296084

311792

لرستان .............................

57196-

139420

196616

مازندران ...........................

24469-

495849

520318

مرکزی .............................

4753-

186560

191313

هرمزگان ...........................

2717-

119930

122647

همدان ..............................

42974-

194590

237564

یزد..................................

16200+

94754

78554

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.